سفارش تبلیغ
صبا ویژن

سیب سرخ


ساعت 3:18 عصر شنبه 87/5/19

سلام دوستای خوبم

من بازم آمدم امشب تولد داریم تولد آقای همسر خیلی خوشحالم

برنامه های زیادی دارم اولش باید برم براش کادو بخرم یه کادوی خوشگل خوشگل خوشگل من فقط به خود کادو اهمیت نمیدم  بسته بندیش هم برام مهمه بعدش میرم یه کیک خوشمزه  براش می خرم این قنادیه نزدیک سر کارم شیرنیش حرف نداره ولی تا ببرمش خونه هیچی از کیکه نمی مونه پس چیکار کنم   نمی دونم خدا بزرگه حتما یه فکری به ذهنم میرسه دیگه

بعدش امیدوارم برقها نره خدایا کمکم کن دلم نمی خواد همه چی خراب بشه

حالا فردا میام همه چی رو تعریف می کنم که چیکار کردم و چطور گذشت و ....................

یه کمی خاطره تعریف کنم واستون

همه از دوران دوستی و نامزدی به خوبی تعریف می کنند ولی من الان رو بیشتر دوست دارم آخه اون وقتا خیلی از هم دور بودیم و من همش غمگین بودم به خصوص دوران سربازی که خیلی برامون دیر گذشت بعد از آموزشی ادامه سربازی تو یه شهر دور دیگه ادامه داشت می دونید دلم نمی خواد زیاد از دوران حرف بزنم براتون از بعد از سربازی می نویسم یه روز مثل همیشه که وقتی تلفن زنگ می زد خودمو از هر جای خونه با سرعت بهش می رسوندم و هر کس و هر چیزی که سر راهم بود به کنار شوت می کردم خودمو رسوندم به تلفن وقتی صداشو شنیدم خیلی خوشحال شدم احساس کردم از راه دور نیست بهم گفت یه خبر خوب برات دارم نذاشتم حرفش تموم بشه بهش گفتم نمی خواهی بگی که سربازیت تموم شد اونم گفت چرا اتفاقا همینو می خوام بگم یادمه از خوشحالی دلم می خواست پرواز کنم

 بعدش یه چند روزی رو با روحیه و شاد گذروندم که بازم یه روز وقتی داشتیم با هم حرف می زدیم اون حرفهای گذشته رو تکرار کرد که به هم نمی رسیم و از این جور حرفها که منم حالم حسابی از حرفهاش گرفته می شد تا جایی که یک روز بهم گفت بیا سیع کنیم همدیگه رو فراموش کنیم منم کم طاقت آخرش باهاش قهر کردم یه قهر طولانی

 خیلی دلم می خواد بیشتر بنویسم ولی نمی تونم خیلی کار دارم بازم میام

 


¤ نویسنده: jila

نوشته های دیگران ( )

3 لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
9
:: بازدید دیروز ::
13
:: کل بازدیدها ::
24523

:: درباره من ::

سیب سرخ

jila
من تو یه روز قشنگ پاییزی با همسرم آشنا شدم و چند سال بعد باز تو یه روز قشنگ از فصل زیبای پاییز با هم ازدواج کردیم

:: لینک به وبلاگ ::

سیب سرخ

::پیوندهای روزانه ::

:: آرشیو ::

بوی باران (اولین نوشته های من )
خاطرات من
روزهای من
ادامه خاطرات من

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

پروژه , پروژه های دانشگاهی ، پروژه های دانشجویی

:: خبرنامه وبلاگ ::