• وبلاگ : سيب سرخ
  • يادداشت : باز داشت پاييز مي اومد
  • نظرات : 5 خصوصي ، 12 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام

    ممنون از حضورت

    باعضويت در گروهOXIN ADS(سيستم كليكي صددرصد ايراني) وگذاشتن كدهاي تبليغات اين سايت در وبلاگ يا سايتتان


    به ازاي هركليك 500ريال وبا معرفي اين سيستم به ديگر دوستان حقوقي مادام العمر براي خود داشته باشيد.


    (من خودم از اين سيستم پور سانت گرفتم وبه شما هم پيشنهاد مي كنم امتحان كنيد)
    1.مبلغ قابل پرداخت پورسانت در هر ماه 25000هزار تومان


    2.به علاوه اينكه بامعرفي سيستم به ديگران پورسانت


    گيرتون مياد هركليكي هم براي زير مجموعه شما ثبت بشه 10ريال به شما ميرسه(مادام العمر)


    براي ثبت نام به لينك زير مراچعه كنيد


    http://www.oxinads.com/index.php?a=5928

    + تينا 

    مرسي عزيزم

    خيلي خوبي

    پاسخ

    خواهش مي کنم تينا جون
    + شراره مامان برديا 

    سلاااااااام جيلي جوووووووووونم. بدو بيا كه خاله با خوراك فرهنگي از هوشمندعقيلي توي مطبخ منتظرته.بدو دختر.بددددددو

    پاسخ

    سلام شرور عزيزم دارم ميام
    خوشحال ميشم به من سر بزنيد.
    پاسخ

    سالگرد عقدت رو تبريک ميگم اميدوارم خوشبخت بشي

    سلاااااام عزيم واااااااااي چه خاطرات قشنگي

    بار اول ميام وبلاگت برم بخونمش

    راستي عزيزم خوشحال ميشم به من هم سري بزني

    موفق باشي و پيروز

    پاسخ

    سلام عزيزم چقدر وب خوشگلي داري
    + تينا 
    ژيلا چرا آدرس ايميلم معلومه تو رو خدا از بين ببرش
    پاسخ

    سلام تينا جون شما از دوستان وبلاگ آقا مجيد هستي درسته هر کار کردم آدرس ايميلت پاک نشد مجبور شدم کامنت شما را خصوصي کنم ببخشيد بخاطر خودت اين کار رو کردم

    آخي نازي....

    بي صبرانه منتظر بقيشم. مرسي كه مي نويسي

    پاسخ

    به زودي ادامه مي دهم
    سلام.قسمت هشتم خاطرات كدر آپ شد.منتظر نظرتم دوست من
    + شراره مامان برديا 
    واااااااي چقدره داره مهيج ميشه. زود باش ديگه جيلي جوووووني
    + ساقي 

    زيلا جون نگفتي چرا آقاي همسر اون موقع جلوتو گرفت ؟

    بعدم اونطوري ناراحت شد از رفتنتون؟چرا آخه؟

    پاسخ

    سلام ساقي جون راست ميگي شايد بايد بيشتر توضيح مي دادم اون روزا اون دوستم رو که گفته بودم شيطون بود ظاهرا خيلي سر به سر آقاي همسر گذاشته بود آخه اون از آقاي همسر خوشش مي اومد آقاي همسر من و اون دوستم رو باهم ديده بود فکر ميکرد من هم مثل اون هستم ولي بعدها ديد که نه بابا اشتباه مي کرده با داداشم هم دوست شد که به من نزديک بشه