• وبلاگ : سيب سرخ
  • يادداشت : باز داشت پاييز مي اومد
  • نظرات : 5 خصوصي ، 12 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + ساقي 

    زيلا جون نگفتي چرا آقاي همسر اون موقع جلوتو گرفت ؟

    بعدم اونطوري ناراحت شد از رفتنتون؟چرا آخه؟

    پاسخ

    سلام ساقي جون راست ميگي شايد بايد بيشتر توضيح مي دادم اون روزا اون دوستم رو که گفته بودم شيطون بود ظاهرا خيلي سر به سر آقاي همسر گذاشته بود آخه اون از آقاي همسر خوشش مي اومد آقاي همسر من و اون دوستم رو باهم ديده بود فکر ميکرد من هم مثل اون هستم ولي بعدها ديد که نه بابا اشتباه مي کرده با داداشم هم دوست شد که به من نزديک بشه